ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : شنبه 9 خرداد 1391
ز : 11:59 بعد از ظهر |
+
در این دیار بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفته گان چراغ بر نمی کند
کسی به کو چه سار شب درسحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ که از شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پرستم که اندر او به غیر غم
یکی صدای آشنا به رهگذر نمی زند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بربیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درختـــــــــــ تر کسی تبر نمی زند
:: موضوعات مرتبط:
درختــــــــــ تر،
،
:: برچسبها:
شب و شعر ,
غزل ,
رباعی ,
دوبیتی ,
تک بیتی ,
چهار پاره ,
سپید ,
نو ,
عارفانه ,
عاشقانه ,
,